- دور و بر محمدرضا پهلوی بیشتر افراد ضد اسلام مثل بهاییان و یهودیان و غیره می پلکیدند و میدان می یافتند ولی دور و بر محمود احمدی نژاد بیشتر مسلمانان متعهد و شیفته ی خدمات صادقانه جمع شده اند .
17- محمد رضا پهلوی با کارهای خودش و برادر و خواهر بدنامش و با رفتن زیر بار زور آمریکا و کشورهای غربی و صهیونیستی باعث شرمساری و زبونی ی ملّت ایران شده بود ولی محمود احمدی نژاد با شهامت و شجاعت در برابر زورگویان بین المللی باعث افتخار و سربلندی ی ملّت ایران شده است .
18- محمد رضا پهلوی هرموقع به شهری مسافرت می کرد حدود چهارپنج ساعت قبل از ورودش خیابانهایی را که احتمال میرفت او از آنجا عبور کند خلوت می کردند که هیچ ماشین و موتور وعابر پیداه ای حق نداشت از آنجا عبور کند ولی در عوض مأموران امنیتی یک سره در آن در رفت و آمد بودند و شاه وقتی هم از یکی از خیابانهای خلوت شده همراه چند ماشین اسکورت می گذشت در کنار همان خیابان هم کمتر کسی متوجه عبورش می شد . ولی هرموقع محمود احمدی نژاد به شهری مسافرت می کند . نه خیابنی را خلوت می کنند و نه طالبان دیدنش از دیدنش محروم می مانند.
19- استقبال کنندکان محمد رضا پهلوی در مسافرتهای داخلی اش دانش آموزان دبستانی نوسواد و کارگران کارخانه هایی بودند که مدیرانشان افراد فرصت طلب و بی قیدو بند نسبت به آبرو و حیثیت اسلام و ایران بودند و آنها را با تشویق و تحریکهای فریبکارانه جهت پیشبرد منافع مادی خودشان به این کار وا می داشتند ولی استقبال کنندگان احمدی نژاد در مسافرتهای داخلی اش از همه اقشار و افرادی است که داوطلبانه و با اعتقاد به خدمات صادقانه ی وی مشتاقانه و با افتخار در مسیر ورود و یا محل حضورش حاضر می شوند .
20- استقبال کنندگان محمد رضا پهلوی مجبور بودند ساعتهای طولانی در کنار خیابان ایستاده و آماده ، نفس حبس کنند تا فقط ببینند که برای یک لحظه شاه از جلویشان عبور می کند و کسی جرءت نداشت حتی یک قدم داخل خیابان بگذارد تا چه برسد که بخواهد با او گفتگو کند و یا نامه بدهد .
ولی استقبال کنندگان از محمود احمدی نژاد صف مف سرشان نمی شود چنان مشتاقانه شلوغ می کنند و با او قاطی میشوند که گویی بهترین دوستشان را در آغوش می کشند .
21 – وقتی محمد رضا پهلوی به کشورهای خارجی سفر می کرد خیراندیشان متعهد و با شهامت ایرانی از او با پرتاب گوجه فرنگی و تخم مرغ استقبال می کردند ولی وقتی محمود احمدی نژاد به کشورهای خارجی مسافرت می کند خیراندیشان متعهد و با شهامت ایرانی از او با عکس رهبر معظم انقلاب و عکس خودش و پرچم ایران و علامت پیروزی با انگشتان دست و با شور و شوق استقبال می کنند .
22- با این منوال لباس ها و لوازم زندگی ی محمد رضا به احتمال خیلی زیاد از بهترین پارچه ها و کالاهای خارجی تهیه می شد ولی لباسها و کالاهای ی زندگی ی محمود احمدی نژاد حتماً همه ایرانی است .
23- درپذیرایی ی از محمد رضا پهلوی در داخل و خارج ایران در خوراکی و نوشیدنی قید پاکی و مشروعیت در کار نبود ولی در مورد محمود احمدی نژاد هر عاقل آگاه و با انصاف می تواند حدث بزند که چگونه پذیرایی می شود .
24- محمد رضا پهلوی با عنوان ژاندارم منطقه باعث پشت گرمی ی رییس جمهور آریکا بود که مسافرتش به آمریکا دل رییس جمهور آن کشور را گرم می کرد ولی محمود احمدی نژاد باعث دلسردی ی آمریکا شده و مسافرتش به آمریکا هم پشت رییس جمهور آمریکا را می لرزاند .
25- محمد رضا پهلوی علاوه بر اینکه افتخار می کرد خانم و خواهر و مادر و هر وابسته و غیر وابسته اش با سر و دست و پاهای لخت در اجتماع و جلو دوربینها ظاهر شوند همچنین افتخار می کرد که آنها با مقامات خارجی هم عکس و خوش و بشی داشته باشند . که علاوه بر محمود احمدی نژاد هیچ مسلمان غیرتمند ایرانی نسبت به آن بی تنفر نیست.
26- رابطه ی محمد رضا پهلوی با اساتید بزرگوار حوزه و دانشگاه اگر در جایی بود رابطه ی شاه و رعیت بود ولی رابطه ی محمود احمدی نژاد رابطه شاگردی و استادی است.
27- و دهها فرق دیگر که برای کسی که زمان شاه را دیده باشد و کمی عقل و انصاف داشته باشد باید مثل روز روشن باشد .
28- با همه ی اینها ظاهراً یک تشابه بین این دو وجود دارد . محمد رضا پهلوی هم به کورش کبیر افتخار می کرد ولی در عین حال باعث سرشکستگی ی روح بزرگ کورش شده بود . محمود احمدی نژاد هم به کورش کبیر افتخار می کند ولی تا کنون باعث شادی ی روح بلند کورش شده است . و در ضمن فکر می کنم افتخار محمد رضا پهلوی به کورش بیشتر از جنبه ی مادّی بود و کمتر از جنیه ی معنوی ، ولی افتخار محمود احمدی نژاد بیشتر از جنبه ی معنوی و کمتر از جنبه مادی باشد .
البته به برکت انقلاب اسلامی به رهبری ی شجاعانه و حکیمانه و مذهبی ی امام خمینی و تداوم آن به وسیله جانشین خلفش رهبر معظم انقلاب در تمام نهادها بیشتر یا کمتراز این نیز تحول دیده می شود که باید از نظر کمیت و کیفیت براورد گشته به اطلاع مردم ایران بخصوص جوانانی که در زمان شاه نبودند برسد تا بیشتر قدر این انقلاب را بدانند . و سوء استفده بعضی از فرصت طلبان از خدابی خبر را از مقام و موقیت شغلی و اجتماعی و احیاناً سابقه ی انقلابیشان به حساب کل انقلاب نگذارند .
به امید روزی که هرگونه نارسایی و بی عدالتی و سوء استفاده از موقعیت در ایران ریشه کن گردد و هیچکس نتواند خارج از چارچوب اسلام قدمی بردارد.
مقایسه
بیان چند اختلاف مهم و آشکار بین محمد رضا پهلوی شاه سابق و محمود احمدی نژاد رییس جمهور فعلی ایران خطاب به بی انصافهایی که بر اثر بعضی نارسایی های اقتصادی و یا مشاهده بعضی فرصت طلبی ها از بعضی مسؤلان ناباب که خود را به جای باب جا زده اند و یا حتی بدون بهانه گاهی با حسرت از طاغوتشان یاد می کنند و یک خدابیامرزی از اعماق وجود فاسدشان نثارش می کنند و به این ترتیب شریک جرم تمام جنایتهایش می شوند و دین ، وجدان و غیرت و حیثیتشان را لجن مال احساس شیطانیشان می نمایند :
1- محمد رضا پهلوی دوبار شاه شد یک بار پس از سقوط پدرش به وسیله ی انگلیس و بار دوم هم پس از سقوط دکتر مصدق به وسیله ی آمریکا و محمود احمدی نژاد هم دوبار رییس جمهور شد که هر دوبار هم با انتخابات آزاد به وسیله ی چوب خورده ها و دشمنان انگلیس و آمریکا یعنی مردم مبارز ایران بود .
2- محمد رضا پهلوی داخل وطن خودش ایران هم از سفیر آمریکا وحشت داشت و می ترسید به او بگوید روی چشمت ابروست و محمود احمدی نژاد در میان جنجال بین المللی و با اطلاع قبلی می رود در قلب آمریکا و در مقرّ سازمان ملل دستگاه ریاست جمهوری آمریکا را رسوا می کند.
3- محمد رضا پهلوی افتخار می کرد که گاهی رییس جمهور آمریکا به عنوان یک خادم حلقه به گوش او را سر سفره اش بپذیرد . محمود احمدی نژاد افتخار می کند که سر سفره ی یک روستایی ایرانی به عنوان یک مهمان خدمتگزار حاضر شود.
4- محمد رضا پهلوی افتخار می کرد که به عنوان یک دوست ارادتمند با اسراییل رابطه دااشته باشد و فلسطینی هارا عقب مانده و از همه جا رانده می پنداشت . محمود احمدی نژاد افتخار می کند که دشمن اسراییل غاصب و هم سنگر فسطینی های مبارز می باشد .
5- محمد رضا پهلوی افتخار می کرد که در روزهای رخصت مثل بت زهر مار با پوشیدن لباسهای فاخر و تاج زرنشان روی تخت سلطنت بنشیند و بالاترین مقامات ایران یعنی وزرا عین چوب خشک از فاصله ی سی چهل متری به صورت خبردار ترسان و لرزان جهت دستبوسی خدمتش برسند و همانطور ایستاده با زاویه ی نود درجه خم شده دستش را ببوسند و بدون اینکه سرشان را تکان دهند عقب عقب برگردند . محمود احمدی نژاد افتخار می کند که به خانه ی یک پیرمرد روستایی برود و دست او را ببوسد .
6- محمد رضا پهلوی آرزو داشت هرچه بیشتر مردم در خدمتش باشند . محمود احمدی نژاد آرزو می کند که هرچه بیشتر در خدمت مردم باشد .
7- محمد رضا پهلوی قیافه ی پرداخت شده اش عقل ناقصش را صد برابر تحت الشعاع قرار می داد ولی محمود احمدی نژاد عقل واقع گرایش قیافه ی ساده اش را صد برابر تحت الشعاع قرار می دهد .
7- محمد رضا پهلوی مغضوب همه ی خیراندیشان متعهد بود . محمود احمدی نژاد محبوب بیشتر خیر اندیشان متعهد است .
8- محمد رضا پهلوی یک ریاست مدار بی سیاست بود . محمود احمدی نژاد یک سیاستمدار بی ریاست است .
9- محمد رضا پهلوی بیشتر همّ وغمش راضی نگهداشتن و اداره خانواده ی خودش بود ولی محمود احمدی نژاد همه ی همّ و غمش اوّل اداره ی خانواده ی کشوری و بعد خانواده ی جهانی است .
10- با محمد رضا پهلوی حتی سرسپردگان آمریکا و شیخ نشینهای عرب منطقه از ترس ملتشان جرءت نمی کردند ظاهراً رابطه ی حسنه داشته باشند یا اظهار دوستی کنند . با محمود احمدی نژاد همان مزدوران با همه ی دشمنی ی باطنی از ترس ملتشان جرءت نمی کنند اظهار دشمنی کنند .
11- محمد رضا پهلوی ایرن را ارث پدرش می دانست و به همین ترتیب به مردم هم به چشم نوکر پدرش نگاه می کرد و قصد داشت بعد از خودش ملک ایرانش را به پسرش واگذار کند. محمود احمدی نژاد ایران را کشور امام زمان می داند و خودش هم از منتظران ظهور آن حضرت است که تشریف بیاورد که نه تنها ایران بلکه تمام جهان را اداره کند.
12- محمد رضا پهلوی سعی می کرد هویت اسلامی و ایرانی را از ملت ایران سلب کرده فرهنگ غربی را در کشورپیاده کند .محمود احمدی نژاد سعی می کند هرچه بیشتر فرهنگ اسلامی ایرانی را در ایران مستقر کرده غربی گرایی را از این خاک پاک بزداید .
13- از نظر قیافه ی ظاهری هم محمد رضا پهلوی علاوه بر خودش سعیش این بود که قیافه ی غربی گرایانه را در ایران رسم کند و از قیافه های اسلامی بپرهیزد .ولی محمود احمدی نژاد در این جهت هم برعکس او ست .
15- محمد رضا پهلوی گفتار و رفتارش جوری بود که ملّتهای اسلامی او را برای اسلام ننگ می دانستند ولی گفتار و رفتار محمود احمدی نژاد طوری است که ملتهای اسلامی وی را برای اسلام افتخار می دانند.
تقدیم به امام زمان علیه السلام
سرورم درآ از نهان سرا ، تا به مقدمت جان فدا کنم
در همه جهان شور و ولوله ، از سرور و شادی بپا کنم
مستم از نسیمی که می وزد ، بر سرایم از خاک کوی تو
خود دگر بدان گر به قامتت ، چشم من بیفتد چه ها کنم
گه بخندم و گاه کف زنم ، گه چو کودکان در هوا پرم
گه ز شدت شور عاشی ، پای کوبی و های ها کنم
سرورم درآ از نهان سرا ، تا به مقدمت جان فدا کنم
جمله عاشقان را هم از وفا ، بهر جانفدایی صدا کنم
سرورم بیا تا غم دل ، از علاج ودرمان گذشته را
با نگاه لطفی ز جانبت ، در کمال شادی دوا کنم
من که عاشقی این چنینمت ، پس چرا تو خود را نهان کنی
جلوه گر شو ای نازنین من ، تا به جلوه ات مرحبا کنم
گر نیایی ای مظهر وفا ، تا غم مرا برطرف کنی
ناگزیرم از درد دوری ات ، شکوه ای حزین با خدا کنم
سرورم درآ از نهان سرا ، تا به مقدمت جان فدا کنم
با فدا شدن پیش پای تو ، دین عاشقی را ادا کنم
«آبی »،گرفتارم و ز غم ، گر نیایی ای یار محترم
آنقدر بگریم که خویش را ، در میان اشکم فنا کنم
ای حسین
1-ای حسین ای بنده ی خاص خدا
ای حسین ای نور چشم مصطفی
پاره ی جان علی مرتضی
2-ای به راه دین نموده جان فدا
چون که در راه خدا در کربلا
سر جدا گشتی به شمشیر از قفا
3- نامت از این رو بشد خون خدا
یادت از این روی شد مشکل گشا
گشت خاکت نیز داروی شفا
4- بی کس و لب تشنه چون گشتی شهید
اشک خون باید برایت ریختن
هم به پیش دیده ها هم در خفا
5- لعن بر شمر و یزید و ابن سعد
هم عبیدا... و همچون حر مله
کاین چنین کردند در حقت جفا
6- هر که با قلبی گرفته از غمت
مثل «آبی» ریزد اشک ماتمت
می شود در هر دو عالم خود کفا
به مناسبت سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران سردار رشید
ایران تقدیم می گردد .
چمران که بود و نگه کن چه ها نمود
روی از کدام شهر به سوی کجا نمود
در اوج عزّتی که به آن بود مفتخر
دنبال بهترش شد و جان را فدا نمود
هرچند دکترای اتم داشت او ولی
در راه عشق خود آن را رها نمود
چون حق به سینه ی جانش نشسته بود
او را ز نام و نخوت دنیا جدا نمود
راه جفای جهان را رها چو کرد
او را خدا به جانب جبهه صدا نمود
از قلب کشوری که قرین رفاه بود
پس رو به سوی جبهه برای خدا نمود
با سینه ی سپر شده و عزم استوار
درعهدهای بسته به خوبی وفا نمود
درد و ملامت و غم را به جان خرید
اما خدای را ز دل خود رضا نمود
«آبی» که هست مفتخر وصف آن عزیز
با این چکامه حسن ارادت ادا نمود
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |