با عرض تبریک عید فرخنده سالگرد میلاد امیر مؤمنان ، مولای متقیان ، شاه مردان و مظهر تقوا و عدالت و اخلاص شعر زیر به تمام دوستان و پیروان آن حضرت تقدیم می گردد
مرد میدان عمل
مرد میدان عمل بود علی جوهر وجان عمل بود علی
بهر سنجیدن اعمال درست اصل میزان عمل بود علی
در میان بشر از بابت زهد حدّ امکان عمل بود علی
مظهر لطف و کرم از خالق عزّ و جل بود علی
آیت عدل خدا بود و نیز دشمن هرچه دغل بود علی
وین چنین مظهر الطاف خدا نیز از روز ازل بود علی
در ره خدمت شایسته به خلق درهمه عمر نیااسود علی
مجری کامل اعمالی بود که به افراد بفرمود علی
خدماتی که همه عمر نمود به هوس هیچ نیالود علی
او وصی ی بحق پیغمبر بود و برخلق و خداوند ولی
نه به رأیی زکسانی ،بلکه بود از سوی خدای ازلی
«آبیا» شرم کن از شأن علی در ره زاهدی از بی عملی
رفت از جهان مردی که دنیا را تکان داد
هم شیوه ی آن را به ملّتها نشان داد
هم دین و ایمان را به دنیا مستقر کرد
هم بر ضعیفان بهر نهضتها توان داد
رفت از جهان پیـری که با فریادهـایش
خود کامگان را اضطرابی بی امان داد
رفت از جهان مردی که در اوج بصیرت
بر کودکی فهمیده نام قهرمان داد
مردی که با تحریم اسراییل غاصب
خلق فلسطین را به آزادی گمان داد
تنها نه اسراییل غاصب را زبون کرد
بر غرب و آمریکا نهیبی جان ستان داد
مردی که با نورامید و شوق و اخلاص
شوری ز مستی بر دل پیر و جوان داد
رفت از جهان مردی که با بنیان وحدت
مستضعفان را قدرت آتش فشان داد
او گرچه رفت از این جهان مادّه پرور
در دین مداری رونق و جولان و جان داد
گرگ ستم را خوار و زار و بی رمق کرد
میش زبون را جرءت شیر ژیان داد
چون ساربان کاروان عاشقان بود
مردانه دلسوزانه جان بر کاروان داد
همچون شهابی در فضا گر محو گردید
در زندگی نوری به قلب آسمان داد
هرچند جای خالیش را سبز بگذاشت
ایمان و غیرت را به ایران ارمغان داد
نامش خمینی بود و شد کارش حسینی
وقتی که بی باکانه در جنگ امتحان داد
ایران که می شد خارج از دین محمد
او با علمداری به گوش وی اذان داد
یک لاعبا مردی که از فیضیه برخواست
بر اعتماد نفس قدری بس گران داد
افسوس داغ حسرتش بر گوش دلها
در نیمه ی خرداد پیغام خزان داد
هم چهره ها را زرد کرد از ماتم خویش
هم دیده ها را در غمش سیل روان داد
هرچند جسم پاک او رخت از جهان بست
راهش به یادش ماندگاری در جهان داد
هرچند جسمش رفت زیر خاک اما
مهرش به دلها التهابی جاودان داد
هرچند گِل شد زیر پای اشکمان خاک
تابوت گََل بارانی اش بوی جنان داد
----------------
شد خامنه ای در پی وی میر میدان
بعد از خمینی شد چنین تقدیر میدان
او زاهدی فرزانه و مردیست دانا
زیرا که باشد مرد با تدبیر میدان
هم مجتهد هم معتقد بر جبهه و جنگ
چون سالها در جبهه بوده شیر میدان
یارب تو خود اسلام و هم ایران و او را
همراه ملت یار شو در گیر میدان
----------------
تا در جهان جاوید ماند نام ایران
شیرین بود از شهد شادی کام ایران
باشد که «آبی» هم زند دستی به خدمت
با این چکامه برفراز بام ایران
چه خوب بود مخارجی که صرف عمره های دوباره و سه باره و چند باره زاهدان بوالهوس سطحی نگر و غیرمتعهد و یا دلخوشان برنده شدن در مسابقات و جایزه ها و قرعه کشی ها می شود صرف کمک مادّی و معنوی و تبلیغاتی به انقلابیون جان برکف و مخلص و حزب الّاهی ی داخلی و خارجی ی رژیم خاءن و فاسد و ضد اسلام عربستان سعودی که در وضعیت کنونی همراه سردمداران منافق رژیم ضدّ عدالت ترکیه حتی در طرفداری از اسراییل غاصب جنایتکار و ضدیت با اسلام پیش قراول آمریکا و کشورهای جنایتکار غربی شده است بشود ، تا هرچه زودتر این کشور زرخیز و سرمایه دار و کانون وحدت اسلامی و دارای گنج معنوی و روحانی مکّه ی معظمه از شرّ شاهان و حکمرانان خودکامه ، فاسد و تن پرور و خوش گذران و بی دین و ایمان و بو نبرده از انسانیت و اسلامیت نجات پیدا کند که آنوقت اگر سالی صدبار هم به زیارت کعبه مشرف شویم بدون اینکه به شیطان کمک کنیم خانه ی خدا را زیارت کرده ایم
به امید آنروز
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |