چه پستند توهین کنندگان به شریفترین پدیده ی خلقت
چه پستند جانوران دو پای انسان نمایی که مغزهای منجمدشان را چون حیوانات بی درک و شعور و از انسانیت و وجدان به دور با کمال غرور در کلّه ای تهی از کارایی مفید بر فراز لاشه ای رشد یافته با هرچه حرام و معده ای پر شده از آخورهای حاوی ی هرچه که از هرجا رسد و قابل خوردن و هضم شدن باشد بدون کمترین پرهیزی از هر نظر حمل می کنند و با هیکل بی خاصیت و پر ضررشان هیچ ثمری جز سربار بودن برای جامعه را ندارند. آری آنها که تنها زنده بودن و خوردن و خوابیدن و سرگرم شدن با هرآلودگی و فساد را تمام فکر و ذکر و همّ و غم خود قرار داده اند و دیگر هیچ چیز را چون نمی فهمند قبول ندارند و کمترین درکی را از معنویات و عقل و منطق و انصاف و محبت و مروت نمی توانند داشته باشند باید گفت حق دارند نتوانند فکرشان را در مسایلی غیر از شهوات به کار اندازند و برای افرادی که بالاتر از درکشان مطلبی را عنوان می کنند ارزشی قایل شوند . آنها که فقط به خاطر لذّت زیر دندان حاضرند هر جانوری حتی خوک کثیف و آلوده تر از تمام حیوانات را بدرند و بخورند و مانند خوک از هر آلودگی ی جسم و روح پرهیزی ندشته باشند و فخ فخ کنان دور خود بچرخند و از تماشای همراهی ی ناموسشان با دیگران کمترین اخمی به صورت راه ندهند و همیشه با زباله هایشان زندگی کنند مگر می توانند گردن کلفت خوکی ی خود را کمی به اطراف و اکناف به چرخانند و واقعیتی را غیر از لاشه ی خپل و پاهای همیشه در گل خود بنگرند و صدایی غیر از فخ فخ همنوعان خود را بشنوند. جز اینکه مثل خوکهایشان همیشه سرشسان را پایین انداخته همه چیز را پوزمالی و لجن مالی و تا حد نفس تنگی به دهان و سپس به معده ی آلوده ی خود بکشند .
آنها اگر به کلیسا هم قدم می گذارند نه برای خدا و نه برای حضرت عیسی است . چون آنها از خدا و عیسی غیر از نام و اینکه می شود در زیر سایه آنها همه چیز را به آتش کشید چیز دیگری نمی فهمند .آنها اگر به کلیسا هم وابستگی نشان دهند و سنگش را به سینه ی از حسرت تنگشان بزنند برای اینست که بتوانند ننگشان را با رنگ کلیسا پوشش دهند و در سنگری روحانی بهتر اعمال شیطانی را پیاده کنند . اگرچه در گفتارشان گاهی اسمی هم از مسیحیت و خدا می آید ولی کردارشان نشان می دهد که پندارشان چیز دیگری است یعنی برعکس گفتارشان است. آنها اگر برای روحانیت و معنویت کمترین ارزشی قایل بودند و مقام شامخ عیسی ابن مریم علیه السلام را درک می کردند و می توانستد کمترین بهره ای را از سفارشات و فرمایشات آن حضرت ببرند اولاً نه تنها در ستمها ، حقارت ها و توهینهایی را که تا کنون به امت آن پیغمبر در فلسطین و لبنان و جاهای دیگر شده است دست نمی داشتند که اگر از طرف افراد دیگری هم می شد تحمل نمی کردند . و ثانیا ً به کسی که بالاترین مقام را برای حضرت عیسی قایل شده و برخلاف مسیحیان و حتی کشیشهایشان که او را کشته شده و ازبین رفته می پندارند زنده و مقرب درگاه خدا به حساب می آورد چنین ستمها و توهینهایی را روا نمی داشتند .
آری پیغمبر اسلام حضرت عیسی را پیغمبر بزرگ خدا و زنده و مقرب درگاه او و ذخیره ای برای روز قیام همراه حضرت صاحب الزمان می د اند .او برای تمام پیغمبرا ن خدا از آدم و نوح گرفته تا ابراهیم و موسی و عیسی مقام والایی قایل است و کتاب آسمانی اش قرآن شاهدی زنده براین مدعاست و پیام خود را نیز مکمل پیامهای ایشان می داند .
پس با چه دلیل و منطق و وجدانی یک مسیحی ی مؤمن باید به خود بقبولاند که بتواند به پیغمبری که بالاترین مقام و احترام را برای پیغمبر او قایل شده است توهین کند.
یک مسیحی ی با ایمان و وجدان هرگز نمی تواند به کسی توهین کند که با مژده ی رحمت بی کران رسالتش را آغاز کرده است و شروع هر اقدامش با بسم الّاه الرحمن الرحیم یعنی توسل به خدای بخشنده ی مهربان می باشد.
به کسی توهین کند که دلسوز تمام انسانهای روی زمین بوده است و شرط برتری را تنها تقوا و انجام اعمال نیکو دانسته است نه نژاد و رنگ و زبان و قومیت و هر ادعای دیگر .
به کسی توهین کند که کودکان را فرشتگان معصومی می دانست که می توانند با تربیت صحیح به انسانهای وارسته ای تبدیل شوند و با آنها بازی می کرد .
به کسی توهین کند که در هنگام مرگ تا از خدا ضمانت امتش را نگرفت راحت جان نداد.
به کسی توهین کند که در پیش قدم شدن در سلام کردن به کوچک و بزرگ گوی سبقت را از همگان ربوده بود.
به کسی توهین کند که وقتی در مجلسی می نشست نه از نظر جای نشستن و نه از نظر وضع لباس و نه از طرز نشستن کسی نمی توانست او را از بقیه تشخیص دهد .
به کسی توهین کند که پس از بیماری فرد یهودی که در هنگام سلامتی روی سرش خاکستر می ریخت به عیادتش می رود و او را مورد تفقد قرار می دهد .
به کسی توهین کند که بالاترین رسالتش را پیاده کردن خلق نیکو دانسته است .
به کسی تو هین کند که تمام سرمایه ی فراوان همسرش را صرف راه خدا و رفع حاجت نیازمندان نمود .
به کسی توهین کند که در اندک مدتی دربین افراد بی سواد و بی فرهنگ و متفرق چنان فرهنگ و وحدتی برقرار نمود که چشم جهانیان را خیره کرد و اگر پس از وی به همان نحو ادامه می یافت دنیا به بهشت تبدیل شده بود و دیگر ابلهانی فاسد مثل توهین کنندگان موجود جایی در جهان نداشتند .
به کسی توهین کند که زن را از قعر ذلت به اوج عزت رساند .
آری آنها که به چنین انسان با عظمتی توهین کنند نه تنها مسیحی نیستند که کمترین بویی از انسانییت و وجدان و شرف نبرده اند .پس وای بر مسمانان و مسیحیانی که سهل انگارانه از این پدیده شوم بگذرند.
آری با توهین به بزرگترین افراداست که پستترین افراد شناخته می شوند . این فرمول طبیعت است که باید اینگونه جوابش پیدا و بین همگان رسوا شود .
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |