در این دنیای دارای تنّوع ، یکی بینی که در رخسار زیباست
یکی هم گر به چهره نیست زیبا ، ولی در نحوه ی گفتار زیباست
یکی هم گر بود زین هر دو محروم ، مگیرش عیب ومنمایش ملامت
که می بینی به رغم هردو اینها ، بطرز حرکت و رفتار زیباست
مکن عیب ای حسود تنگ دیده ، به سیمایی ز مخلوقات عالم
که هر چیزیست مخلوق خداوند ، چو خوبش بنگری بسیار زیباست
نه تنها وقت بودن با عزیزان ، و یا هنگام تفریح و تماشا
که گر قدر زمان را خوب دانی ، تمام لحظه های یار زیباست
نه تنها ماهی و پروانه و گل ، به دریا و به بستان و گلستان
که همچون در کویر و کوه و صحرا ، چو آهو نیز موش و مار زیباست
نه تنها راه کوه و راه گلزار ، که در چشمان مشتاقان مجنون
چو درراه وصال یار باشی ، در او سنگ و کلوخ وخار زیباست
زچشم من نمی افتد نگارم ، اگر هر لحظه هم آید به چشمم
هزاران بار اگر آید به چشمم به جانش هر هزاران بار زیباست
طبیعت را نباشد هیچ زشتی ، به هر جایش که می خواهی نظر کن
نگاهت گر نگاهی عارفانه است ، بیابان نیز چون گلزار زیباست
خدارا شکر کن زانعام بیحد ، که داده بر تو و بر کلّ مخلوق
که شکرش برزبان بندگانش ، مرتب گر شود تکرار زیباست
اگر« آبی» به خاک ذلّت افتی ، به جرم ناسپاسیهایت از حق
به جرم خویش چون اقرار داری ، به رفتارت همین اقرار زیباست
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |