جیر جیر یک جیر جیرکم دیوانه کرد آه
از هستی ام در نیمه شب بیگانه کرد آه
در لاک خود بودم غریبانه پریشان
کاو بی خودم با حالتی مستانه کرد آه
او کرد با من آنچه را شمع شب افروز
با پیکر جان داده ی پروانه کرد آه
او با نوای دلکش و تکراری خویش
هم قصد من هم قصد هر فرزانه کرد آه
درگیر غم بودم که این جیرجیرک مست
ساقی شد و سرشارم از پیمانه کرد آه
هرچند جسمش بود در بیرون جانم
اما نوایش در درونم لانه کرد آه
مجنون صفت فرهاد گونه قهرمانم
در ماجرای شور این افسانه کرد آه
امشب چگونه با چه حالی خوابم آید
از آتشی کاین گونه درمن خانه کرد آه
ورد زبان «آبی» این شد دردل شب
با سینه ای پر شور و باجانی پر از تب
جیر جیر یک جیر جیرکم دیوانه کرد آه
از هستی ام در نیمه شب بیگانه کرد آه
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |