سرود سودای مهتاب تقدیم به آقا امام زمان علیه اسلام
ای صفای تو سودای مهتاب وی کلام تو گلواژه ی ناب
نسبت وصف تو در کتابی کهکشانست و کوچکترین قاب
مهدی استی ونور هدایت هرکسی را کند لطفت ایجاب
در صفاتی که داده خدایت باوی اینگونه هستی هم القاب
بی تو گلشن به جز گلخنی نیست با تو گلشن شود دشت بی آب
زاهد ار افتخارش به مهراب باشد اما تو از بهر مهراب
گر درآیی به گلبانگ توحید کلّ هستی درآید به مضراب
تو جمال جلال خدایی بی تو فردی نگردد خدایاب
معجزات تو حتّی ز عیسی برنیاید به بیداری و خواب
سایه ی لطفی و دست رحمت بر سر دوستداران و اصحاب
زندگی بی تو درماندگان راست تیغ جلّاد و ساتور قصّاب
بی ولایت جهان بر حریصان مثل سیبست و سمّست و سنجاب
درک تو نیست ممکن برای نانجیبان نا اهل و ناباب
کی تواند کند درک شأنت جعفر ادّعادار کذاب
مثل «آبی» همه شیعیانند در فراقت جگر خون و بیتاب
پس بیا و زغم وارهانشان تا نبرّد ز هجرت امانشان
احمد ابراهیم زاده مشهدی (آبی)
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |