شب قدر است و باید تا سحر بنشست و زاری کرد
ز سوز دل بخاک افتاد و یکسر بی قراری کرد
شب قدر است باید رو به در گاه خدا آورد
و غیر از او دل خود را ز هر چیزی فراری کرد
نسیم رحمت امشب از سوی عرش خدا باشد
که بهر خلق دنیا از فراز لطف جاری کرد
ز غفلتها که کردیم و خطا هایی که پوشاندیم
به درگاه خدا باید به شدت شرمساری کرد
علی قدر شب قدر خدا را وه چه خوش دانست
که از شب تا سحر بهر خدا آیینه داری کرد
چه مشتاقانه سوی مسجد امشب می رود مولا
تو گویی راز امشب در درونش پا فشاری کرد
خدا را «آبی» امشب برعلی سوگند باید داد
که او راه خدا را در تمام عمر یاری کرد
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |