ای فا.طمه....... ای دختر پاک پیمبر ای بهر او در مهربانی مثل مادر
ای بانوی والا که در شـأنت توان گفت خیــرالنســاء العالمـیـن، زهـرای اطهر
ای فـا......... ای چـلـچـراغ آفرینـش بهـر هـدایت بهـر مخـلوقـات دیـگر
ای هم غـم پیـغمبـر و هم مـحنـت وی ای همسر و هم درد و هم فریاد حیدر
زن بـودی و مـردانـه کـردی زنـدگانی در قـحـطـی مـرد و میــان مـردم شر
کـو مـادری کوشـای دانا بهـر فرزند؟ مثل تو خـوب و مهربان و مهـر پرور
کو در جهان همسر که با غمهای بسیار دم برنیارد از غمــی در پیـش شـوهر
هرچنـد خـوبـان در قیـامت شافـعـاننـد اما تـو باشی بهتـرین شافـع به محـشر
روزی که حـق منّت گـذارد در تجـلی الحق جهان را جلوه ات سازد مسخر
جزتو که را ناموس خود خوانده است الّاه ولّاه هرگز هیچــکس را ای همافر
در قرب بر درگاه حق هرگز کسی نیست بـاتـو الا ای جــلـوه گاه حـق بـرابر
شأن تـو را غیــر از پـدر هـم نیز شـوهـر کی هست از بهر کسی هر گز میسر
با اینهمه ، ظلمی که در حـق تـو کردند حتـی بیـانـش نیـز باشــد شـرم آور
بر صورتت سیلی زدند و غصب کردند حقـت فـدک را با خیـانت بر پیمبر
هرچنـد گویی «آبیا»در شـأن زهـرا کم باشد امـا ازخموشی هست بهتر
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |