بنام خدا
سیزده بدر چه می شود ؟ چارده بدر اگر شود یا که به جای چارده ، روز دگر اگر شود
بر اثر هوای خوش ، یا هدفی چه می شود روز دگر به جای آن ، عزم سفر اگر شود
گر برسد بلا و جان ، در خطر فنا بود روز دگر سفر بکن ، رفع خطر اگر شود
گر که بود شلوغ یا ، باعث یک ضرر شود پس بگذر ز خیر آن ، دفع ضرر اگر شود
سیزده بدر چه می شود ، شاد به خانه سر کنی خارج خانه رفتنت ، باعث شر اگر شود
با همه احتیاطها باز ، بترس «آبی» یا تیر ز غیب می رسد ، عمر به سر اگر شود
وه ، چه نسیم بهار ، بر سر شوق آورد
هر غم بیوده را ، از دل و جان می برد
جان و دلش می شود ، سرخوش و مبهوت و مست
هرکه به رخسار گل ، شوق زنان بنگرد
بلبل شیدا نگر ، ناز گل باغ را
با طرب و چه چهش ،از دل و جان می خرد
حرکت پروانه و ، گردش زنبور بین
لطف خداوند را ، در همه جا گسترد
قمری و کبک و کلاغ ، مژده دهند از بهار
چلچله شادی کنان ، هر طرفی می پرد
هم همه درّندگان ، کامروایند وهم
آهوی سر درچمن ، می جهد و می چرد
عمر به غفلت مکن ، طی ز طرب «آبی» یا
کاین همه شور و نشاط ، طی شود و بگذرد
مرا به بازی ، مگیر و برمن ،مگیر خرده ،که دل نبازم
به آنچه داری ،و می نمایی ، و من ندارم ،و در نیازم
مرا به بازی ،مگیر و برمن ،مگیر خرده ،که خرده گیرم
به خوی زشتت ،که در کنارت ، دمی نباشد، سر نسازم
تو راه خود رو ،و من ره خود ،که نیست در ما ، تفاهم آری
نه من تو را دوست ، نه تو مرا دوست ،بدار و بگذار ،به خویش بازم
تو پا براهی ، زنی که آن را ، ندانمش من ، ره درستی
و من براهی ، روم که دانی ، به اشتباهم ، و یکه تازم
تو مثل زنجی ، به دست و پایم ،بچسبی و من ،نخواهم اینسان
که همره تو ، شکسته باشد ،همیشه هرجا ، سر فرازم
برو برو ای ، اسیر دنیا ، که این چنینت ، گرفته در چنگ
برو برو ای ،شراره نفس ،مخواه ازین بیش ، دراین گدازم
خدای رحمن ، تو خود نظر کن ،به درد «آبی» ، ز بی حسابی
به رقم دونان ، تو خود دراور ،به بام فرهنگ ، در اهتزازم
با عرض تسلیت شهادت جانگداز بی بی دو عالم صدیقه کبری فاطمه زهرا(س)
تقدیم می گردد
ای فا.طمه....... ای دختر پاک پیمبر ای بهر او در مهربانی مثل مادر
ای بانوی والا که در شـأنت توان گفت خیــرالنســاء العالمـیـن، زهـرای اطهر
ای فـا......... ای چـلـچـراغ آفرینـش بهـر هـدایت بهـر مخـلوقـات دیـگر
ای هم غـم پیـغمبـر و هم مـحنـت وی ای همسر و هم درد و هم فریاد حیدر
زن بـودی و مـردانـه کـردی زنـدگانی در قـحـطـی مـرد و میــان مـردم شر
کـو مـادری کوشـای دانا بهـر فرزند؟ مثل تو خـوب و مهربان و مهـر پرور
کو در جهان همسر که با غمهای بسیار دم برنیارد از غمــی در پیـش شـوهر
هرچنـد خـوبـان در قیـامت شافـعـاننـد اما تـو باشی بهتـرین شافـع به محـشر
روزی که حـق منّت گـذارد در تجـلی الحق جهان را جلوه ات سازد مسخر
جزتو که را ناموس خود خوانده است الّاه ولّاه هرگز هیچــکس را ای همافر
در قرب بر درگاه حق هرگز کسی نیست بـاتـو الا ای جــلـوه گاه حـق بـرابر
شأن تـو را غیــر از پـدر هـم نیز شـوهـر کی هست از بهر کسی هر گز میسر
با اینهمه ، ظلمی که در حـق تـو کردند حتـی بیـانـش نیـز باشــد شـرم آور
بر صورتت سیلی زدند و غصب کردند حقـت فـدک را با خیـانت بر پیمبر
هرچنـد گویی «آبیا»در شـأن زهـرا کم باشد امـا ازخموشی هست بهتر
با عرض تسلیت شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س)
تقدیم می گردد
ای فا.طمه....... ای دختر پاک پیمبر ای بهر او در مهربانی مثل مادر
ای بانوی والا که در شـأنت توان گفت خیــرالنســاء العالمـیـن، زهـرای اطهر
ای فـا......... ای چـلـچـراغ آفرینـش بهـر هـدایت بهـر مخـلوقـات دیـگر
ای هم غـم پیـغمبـر و هم مـحنـت وی ای همسر و هم درد و هم فریاد حیدر
زن بـودی و مـردانـه کـردی زنـدگانی در قـحـطـی مـرد و میــان مـردم شر
کـو مـادری کوشـای دانا بهـر فرزند؟ مثل تو خـوب و مهربان و مهـر پرور
کو در جهان همسر که با غمهای بسیار دم برنیارد از غمــی در پیـش شـوهر
هرچنـد خـوبـان در قیـامت شافـعـاننـد اما تـو باشی بهتـرین شافـع به محـشر
روزی که حـق منّت گـذارد در تجـلی الحق جهان را جلوه ات سازد مسخر
جزتو که را ناموس خود خوانده است الّاه ولّاه هرگز هیچــکس را ای همافر
در قرب بر درگاه حق هرگز کسی نیست بـاتـو الا ای جــلـوه گاه حـق بـرابر
شأن تـو را غیــر از پـدر هـم نیز شـوهـر کی هست از بهر کسی هر گز میسر
با اینهمه ، ظلمی که در حـق تـو کردند حتـی بیـانـش نیـز باشــد شـرم آور
بر صورتت سیلی زدند و غصب کردند حقـت فـدک را با خیـانت بر پیمبر
هرچنـد گویی «آبیا»در شـأن زهـرا کم باشد امـا ازخموشی هست بهتر
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |