بدبیاری
یک بدبیاری روزگارم را بهم ریخت
آشفته ام کرد و به کامم زهر غم ریخت
افتاد در کارم گره وانقدر پیچید
کز رنج آن بر چهره ام خطهای خم ریخت
هم خرج سرسام آوری بهرم رقم زد
هم سوز دور از باوری در سینه ام ریخت
هم بردل و جانم ز غمها داغ بگذاشت
هم برسرم یک ریز بارانی ز سم ریخت
تا روزگارم این چنین آشفته گردید
برسر مرا از هر دری خاک ستم ریخت
در راه رفع مشکلی بسیار بغرنج
اشک و عرقها از تنم در هر قدم ریخت
غمها که اینسان بر دل تنگم فرو ریخت
امواج اقیانوس بود و در بلم ریخت
تنها نه یک غم آنهم از نوعی توان سوز
از هر کنار و گوشه ای صدها قلم ریخت
پای مرا درگل فرو برد و دقم داد
خون دلی کز دیدگانم دم به دم ریخت
آنقدر روزم تار و کامم تلخ گردید
کز کام تلخم زهر مرگم در شکم ریخت
«آبی» چو بغض سینه اش ترکید اینسان
خون دلش بردفتر از نوک قلم ریخت
اشکی که بهر بی گناهی متهم ریخت
سروده 23/3/1392
با عرض تبریک سالگرد میلاد خجسته مولا قمر بنی هاشم
ابوالفضل العباس (ع)تقدیم می گردد
شیر شجاع میدان ، در همه جاست عباس
ماه همیشه تابان ، بهر وفاست عباس
در همه عمر تلریخ ، مایه ی فخر باشد
کز همه کجرویها ، پاک و جداست عباس
وسوسه های دنیا ، بی اثرست در او
چون همه جا همیشه ، محو خداست عباس
گرچه به نزد یزدان ، بنده ی خاکساریست
با همه درد غمها ، سرو رساست عباس
زهد و وفا و جهدش ، غیر صداقتش نیست
چون به مقام مردی ، ضد ریاست عباس
روز بلا که دشمن ، نیزه و تیر ریزد
مهر برادری را ، جلوه نماست عباس
همچو برادرانه ، نیز چه عاشقانه
بهر برادر خود ، جان به فداست عباس
هر مرضی که هرکس ، در دل و جانش آید
بر متوسلانش ، مهر شفاست عیاس
گرچه دودست خود را، داده به راه اللاه
بر همه ی گره ها ، عقده گشاست عباس
سرخ وفای او گشت رود فرات هرچند
با لب تشنه اما سبز صفاست عباس
چاره ی درد خود را «آبی» از او طلب کن
حاجت هر دلی را ، چون شنواست عباس
التماس دعا
باعرض تبریک سالگرد میلاد مبارک
جلوه ی حیات اسلام و کشتی نجات بشر ، سرور آزادگان عالم ،شاه شهیدان
اباعبدالله الحسین (ع) تقدیم می گردد.
ای حسین ای بنده خاص خدا ای حسین ای نور چشم مصطفی
پاره ی جان علیّ ی مرتضی
ای به راه دین نموده جان فدا چون که در راه خدا در کربلا
سر جدا گشتی به شمشیر از قفا
نامت از این رو ی شد خون خدا یادت از این روی شد مشکل گشا
گشت خاکت نیز داروی شفا
بی کس و لب تشنه چون گشتی شهید اشک خون باید برایت ریختن
هم به پیش دیده ها هم در خفا
لعن بر شمر و یزید و ابن سعد هم عبیدا... و همچون حر مله
کاین چنین کردند در حقت جفا
هر که با قلبی گرفته از غمت مثل «آبی» ریزد اشک ماتمت
میشود در هر دو عالم خود کفا
بنام خدای حاضر ناضر در حالی که 8 نفر برای ریاست جمهوری کاندید شده اند و تا کنون علاوه بر جلسات کارشناسی سه مناظره هم داشته اند .ظاهراً اتفاق مهمی نیفتاده است که به طور دقیق بتوان اصلح را از همه نظر تشخیص داد. زیرا همه کاندیداها در شعار دادن خبره هستند و با مطرح کردن مشکلات اجتماعی خودشان را حلال آنها می دانند که البته هرکدام درپستی اجتماعی و سیاسی وغیره کاری انجام داده اند آنها را در فیلمهای مستندشان برای مردم نمایش می دهند .که باز هم خیلی کمک به استحقاقشان دراین امر خطیر ریاست جمهوری نمی کند . چون اگر که متندشان واقعاً به طور کامی حقیقت داشته باشد ، امکان دارد که موضعشان از آن زمان بر اثر بعضی تغییرات روانی و سلیقه ای فرق کرده باشد . .درعین حال باز بر اساس ملاکهایی مثل صداقت درکلام و قاطعیت در عمل ، برنامه کامل و جامع داشتن و شعارهای غیر عملی و دشمن شاد کن ندادن و پرهیز از تخریب غیر منطقی ی رقیب و پایبندی به تعهدات اسلامی و حفظ حیثیت نظام اسلامی ایران و تلاش در جهت عزت و اتحاد ملی می توان تا اندازه ای کاندیدایی را برای ریاست جمهوری انتخاب کرد و توکل به خدا به او رأی داد. و چون متأسفانه نمی شود به بیشتر از یک نفر رأی داد با اجازه ی بقیه فقط به فردی شجاع ، متعهد به اسلام وانقللاب، سیاستمدار و حافظ قابل اطمینان منافع ایران یعنی دکترجلیلی رأی میدهم
با سلام و عرض تبریک عید سعید بعثت رسول گرامی اسلام به تماام مسلمانان
پاکدل و حقیقت جویان وارسته این تصنیف تقدیم می گردد که در خواندن پس از
هر ویلگولی باید مکث شود
تصنیف جلوه خدا در بعثت
امشب چه جلوه ای! لطف خدای بر ،خلق زمین نمود
کز جلوه غار را ،درگاه عشق با ، نوری مبین نمود
امشب خدا نمود ، بر بنده اش عجب ،فرخنده جلوه ای
کاو را زلطف خویش ، تا روز حشر با ،منت رهین نمود
امشب محمد از ، نور خدا نمود ، روشن زمانه را
موسی اگرچه اش ، پنهان ز چشم خلق ،در آستین نمود
پیکی که امشب از ، سوی خدا رسید ،بر حضرت رسول
غار حراأ را ، با جلوه اش به از ، خلد برین نمود
چل ساله بود و شد ، کاملترین بشر ، در عقل و معرفت
زین رو خدا به وی ، امر تلاش در ، تبلیغ دین نمود
آری خدا که داشت ، اسرار خویش را ، از دیگران نهان
در این شب عزیز ، اینگونه فاش بر، فردی امین نمود
امر خدا چنان ، در سینه ی نبی ، تأثیر خوش گذاشت
کاو را به عاشقی ، بر خویش در بشر ، والاترین نمود
امشب محمد از ، سوی خدای خود ، شد خاتم النبی
کاو را خدا چنین ، در بین انبیاأ ، خود دست چین نمود
«آبی» چنان شد از ، شوق چنین شبی ، بی تاب و بی قرار
کز شدّت طرب ،طرح شراره ی ، شوری چنین نمود
احمد ابراهیم زاده «آبِی» 09155573975
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |